چکیده
ورود به مبحث مدرنیته و دیدگاه هریک از اقشار اجتماعی نسبت به آن، یک از چالشهای جوامع سنتی بهخصوص ایران دوره قاجار بود. راه و راهسازی یکی از شاخصهای همین مدرنیته تلقی میشد و مواضع نسبت به انجام آن، بسیار ناهمگون و متضاد بود. از آنجایی که بحث راهسازی در ابعاد مختلف اقتصادی، سیاسی و مذهبی با گروههای مختلف اجتماعی سروکار داشت، تفکرات و اقدامات مثبت و منفی این گروهها در قبال صنعت راهسازی از اهمیت برخوردار بود. بعضی از این قشرها برای ساخت راه در ایران علاقه نشان میدادند و برخی دیگر با ارائه دلایلی، آن را بهنفع جامعه ایران نمیدانستند. در حقیقت منافع هر گروه اجتماعی، مشخص میکرد در یک منطقه راه ساخته شود یا نه. در بسیاری از موارد، نهتنها این گروههای اجتماعی با یکدیگر بر سر یک طرح راهسازی توافق نداشتند، بلکه در تضاد یکدیگر نیز بودند. در این مقاله، با توجه به نقش این گروههای اجتماعی، قصد بر آن است تا اقدامات و سیاستهای این گروه تأثیرگذاری هر یک از این قشرها در ساخت راه تحلیل شود. نتایج تحقیق نشان میدهد بیشترین گروه مخالف راهسازی، سیاستمداران سنتی بودند که وجود راه را عاملی بر نفوذ نظامی قدرتهای خارجی میدانستند و بیشترین گروه موافق را اصلاحگرایانی تشکیل میدادند که ساخت راه را سرآغاز توسعه و حرکت بهسوی مدرنیته تلقی میکردند. در این بین بخش بزرگی از روحانیت، با ساخت راه موافق بودند زیرا آن را ابزاری برای توسعه و صدور تفکرات شیعی به نقاط دیگر جهان اسلام میدانستند.
کلیدواژهها