چکیده
این مقاله بر آن است تا با تجزیهوتحلیل وقفنامة مورخ 15 ربیعالثانی 1271 ه.ق.، خصوصاً با استفاده از چند نقلقول، اعتبار آن را موردِمناقشه قرار دهد. موضوع از این قرار است که یکی از اهالی خراسان پس از آنکه یکشانزدهم سهمِ آبش را وقف میکند برخی از نظر فقهی بر او خرده میگیرند که چون بهعنوان «ردّ مظالم» است، عقد باطل است. وی پس از آرامش نسبی کشور در سفر به نجف موضوع را با علمای آنجا مطرح میکند و آنها نیز ظاهراً همین حرف را تکرار میکنند. در ادامه سفر به کربلا میرود و با وجود علمای معروف، به سراغِ عالمی قزوینی میرود که چند وقتی بود مجاور حرم شده بود. وی برای حل مشکل، ملک را به یکی از شاهزادگان مخالف محمدشاه منتقل میکند تا با ایجاد یک واسطه، ملک را دوباره وقف کند. این بررسی نشان میدهد که بنا به دیدگاه فقهی، یکی از فقهای معروف، عقد اول صحیح بوده و عقد دوم باطل است. لذا مشخص میشود که بر خلاف نظر اکثر علمای علم حقوق و طبق دیدگاه فقهای معروف امامیه، «کتابت» دلیل نیست بلکه فقط مقدمه و مستندی برای تحقیق است.
کلیدواژهها